رکنار داشتن یک خط داستانی خوب و جذاب، چه چیز دیگری برای نوشتن یک داستان خوب نیاز است؟
کاراکترها. شخصیت هایی که با نوشته شدن داستان شما زنده می شوند، واقعیت پیدا می کنند و داستان را به پیش می برند. به عنوان خواننده با کاراکتر همذات پنداری می کنید، آن ها را دوست می دارید یا از آن ها متنفر می شوید، ترس ها و خشم های آن ها را احساس می کنید و یا هر احساس دیگری که در میان باشد. پیش از تمام کردن یک داستان، شما به عنوان خواننده می توانید حدس بزنید که کارکتر چه خواهد گفت یا چه خواهد کرد.
به عنوان نویسنده چگونه می توانید به این چنین شخصیت هایی زندگی ببخشید؟ چطور می توانید آن ها را بشناسید، اینکه ظاهرشان چگونه است و چگونه عکس العمل نشان می دهند.
یکی از روش های مناسب مصاحبه با کاراکترتان است
چی؟ با چشمان گشاده به من نگاه می کنید و فکر می کنید دیوانه شده ام
نه.هرگز
مصاحبه با کاراکتر ابزار بسیار قدرتمندی است برای گسترش شخصیت های داستان. یکی از نویسندگان مورد علاقه من این تکنیک را به این صورت انجام می داد که جای خودش را روی صندلی برحسب ابن که به جای مصاحبه شونده حرف می زند یا مصاحبه کننده عوض می کرد. شما می توانید همین کار را انجام دهید یا از یک دوست کمک بگیرید. در غیراین صورت می توانید لیستی از سوالات تهیه کنید و به جای کارکترهایتان به آن ها پاسخ دهید.
یکی از راه های شروع مصاحبه، تصور کردن کاراکتر در ذهن است. تعداد بسیار زیادی از نویسنده ها را دیده ام که در مجلات به دنبال عکسی شبیه کاراکترشان می گردند و آن را می برند و کنار نوشته شان می چسبانند. تصور کردن ظاهر کاراکترتان کمک می کند که احساس کنید وجود دارند.
لازم نیست که یک عکس کامل از قهرمانتان داشته باشید، فقط کلیتی از ظاهر برای انجام مصاحبه کافیست
و حالا چه چیزی باید بپرسید؟ از سوالات پایه ای شروع کنید.
1.اسم تو چیست؟
2. ظاهر (سن، چهره، لباس)
3. وضعیت تاهل(مجرد، متاهل، فرزندان)
4.خانواده(والدین، اعضای تاثیرگذار خانواده)
5. پیشینه(تحصیلات، شغل،.)
6.ویژگی ها( تکیه کلام ها، عادت ها، وسایلی که همراه دارد)
وقتی فهمیدید کاراکترتان کیست، زمان آن رسیده که او را بهتر بشناسید. بیست سوال زیر کمکتان خواهد کرد:
1. اگر یک روز آزاد داشتی و تنها وظیفه ات این بود که لذت ببری، جه کار می کردی؟
2. در زندگی ات به جه جیزی بیش از همه افتخار می کنی؟(جواب این سوال هم در مورد زندگی شخصی می تواند باشد هم زندگی حرفه ای)
3. صبح که از خواب بیدار می شوی اولین کاری که انجام می دهی چیست؟
4. از چه چیزی در زندگی ات بیش از هر چیز شرمنده هستی؟
5. فکر می کنی به چیزی که والدین ات می خواستند تبدیل شده ای؟
6. چه چیزی بوده که همیشه دوست داشتی انجام بدی و لی نتوانسته ای؟ چرا؟
7. بدترین اتفاق زندگی ات چه بوده؟ چه چیزی از آن یاد گرفته ای؟
8. در مورد بهترین دوستت بگو، کجا آشنا شده اید؟ چه چیزی را در مورد او دوست داری؟ او از چه چیز تو خوشش می آید؟
9. بدترین کاری که در حق یکی انجام داده ای چیست؟چرا؟
10. دوست داری روی سنگ قبرت چه بنویسند؟
11. دوست ایده آل ت رو توصیف کن و بگو اگه پیدایش کنی با او ازدواج می کنی؟
12. بزرگ ترین ترست چیست؟
13. با اهمیت ترین چیز زندگی ات چیست؟ برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلی؟
14. موقع رانندگی به چه آهنگی گوش می دهی؟
15. چه چیزی را در مورد خودت بیشتر دوست داری؟ چه چیزی را کمتر؟
16. چه احساسی در مورد زندگی ات داری؟ چه چیزی را دوست داری تغییر دهی اگر چیزی برای تغییر وجود دارد؟
17. چه چیزی عصبانیت می کند؟
. خشم خودت را چطور نشان می دهی؟
19. صبحانه مورد علاقه ات چیست؟
20. از چه چیزی پرهیز می کنی؟

واکنش کاراکتر به سوالات را فراموش نکنید. این سوالات به شما این امکان را می دهد که به احساسات کاراکتر نزدیک شوید و درک کنید که آن ها چه طور با هم رفتار می کنند. پاسخ این سوالات می تواند روشن کند که درگیری ها و انگیزه های کاراکتر چیست؟
1. چه چیزی در کاراکتر دیگر تو را جذب می کند؟
2. چه چیزی تو را از کارکتر دیگر بیزار می کند؟
3. از چه چیزی باید دست بکشی برای اینکه با کاراکتر دیگر باشی؟
4. تو چه چیزی داری که شخصیت دیگر نیاز دارد یا می خواهد؟
5. او چه چیزی دارد که تو نداری یا می خواهی؟
6. چرا شما با هم آدم های موفق تری هستید؟ چه چیزی می توانید به هم دهید؟

لازم نیست خواننده شما همه چیز را بداند. پاسخ این سوالات کمکتان می کند که به ذهن کاراکترتان وارد شوید و کارتان را برای اینکه بدانید چه کاری انجام می دهد آسان تر می کند. وقتی که در یک صحنه کارکتر شما در یک رستوران باشد، شما به سادگی می دانید که او چه چیزی سفارش می دهد.

و یک نکته دیگر پیش از پایان، اگر واقعا می خواهید به ذهن کاراکترتان وارد شوید. فقط جواب های او را ننویسید، واکنش هایش به سوال ها و نحوه نشستن ، ژست هایش، تن صدا و حالت چهره اش را نیز بنویسید.
وقتی کارکترتان را به این شکل تصویر می کنید؛ او زنده می شود، برای خواننده واقعی تر می شود و زندگی را به داستان شما می آورد. 
 
 
دوستان عزیز شاید این کار برای شما مشکل باشد . ولی شخصیت اول را درست روی یک صندلی جلو خود و آنطرف میز فرض کنید . حتی یک بشقاب مقابلش بگذارید و لیوان آب . اشکالی ندارد اگر سیگار هم تعارف کنید

فراخوان مسابقه داستان کوتاه

ایده در داستان

تعریف داستان

توصیف و صحنه در داستان

عنوان داستان

تفاوت رمان و داستان کوتاه در شروع

داستانک

چیزی ,ها ,یک ,زندگی ,کاراکتر ,دوست ,چه چیزی ,می توانید ,آن ها ,در مورد ,زندگی ات

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه دکتر سید نجات حسینی بیماری های واگیر دار BOOK HEALTH & NUTRITION archidentgroup اخبار روز سئو و طراحی سایت ایران دبستان هیأت امنایی حاج محمّدکریم باجغلی کلبه من و تو حرفهای ستاره دار* نوشته های دبیر زیست شناسی frectalip