عنوان: دنیا

پس از هفتاد سال بیدار شدم دیگر نمی خواهم بخوابم دنیا کابوس وحشتناکی بود.
عنوان: مسلمان
شکر خدا یک مسلمان بی آزار،خدمتگزار و درستکار در شهرمان دیدیم،اما نمی دانم چرا یکشنبه ها به کلیسا می رود؟
عنوان: نقاب
من از انسان ها می ترسم۰ گرگ ها که ترس ندارند. نقاب انسانیت، بدترین ماسکی است که درندگان ،پشت آن پنهان می شوند.
عنوان: مرده پرست
کسی جواب سلامش را هم نمی داد،اما همه برای خدا حافظی، تا قبرش آمدند.
عنوان: نجیب
اسب،حیوان نجیبی است، اما سوارکارش را نمی دانم.
عنوان: نقش
تنش را فروخت تا نقش راهبه ی را بازی کند.
ها دیگر بی شرف نیستند.
مجموعه داستانک های باران اثر؛ داریوش دیناروند
http://Ghalam1393.loxblog.com

فراخوان مسابقه داستان کوتاه

ایده در داستان

تعریف داستان

توصیف و صحنه در داستان

عنوان داستان

تفاوت رمان و داستان کوتاه در شروع

داستانک

ها ,نمی ,داستانک ,خدا ,های ,بی ,داستانک های ,مجموعه داستانک ,های باران ,نمی دانم ,قبرش آمدند

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فانوس رایانه داستان هاي دوستانه خوب بیا با من بمون مرجع دانلود فایل iranbut معرفي محصولات مجاهدان حرم girlsboys18 roksi artenis